آخرین روزهای یک جنگ(1)
چرا امام آتشبس را پذیرفت؟
27 سال پس از پذیرش قطعنامه 598؛ چرا آتشبس را پذیرفتیم؟/ پایان رازآلود طولانیترین جنگ قرن بیستم
در سلسله مطالبی، روایتگر حوادث و اتفاقات رازآلود دورانی خواهیم بود که جوانان این سرزمین برای حراست از انقلاب نوپا و جوان اسلامی خود، بدون هیچ پشتوانهای در برابر تمام دنیا ایستادند و سر خم نکردند.
طولانیترین جنگ متعارف در قرن بیستم و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام که نزدیک به 8 سال به طول انجامید،به صورت رسمی در 31 شهریور 1359 یعنی 22 سپتامبر 1980 از سوی رژیم بعث عراق به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد.
پس از نزدیک به 8 سال جنگ، در روز 27 تیر 1367 قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل که از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا، اساسیترین و از نظر ضمانت اجرایی، قویترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بود، از سوی ایران پذیرفته شد و امام خمینی(ره) 2 روز بعد در 29 تیر 1367پیامی درباره پذیرش قطعنامه صادر و از آن به عنوان «نوشیدن جام زهر» تعبیر کرد.
پذیرش این قطعنامه هرچند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً با ورود به خاک ایران تلاش کرد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بدست نیاورد و سرانجام در نیمهشب 29 مرداد 1367 (20اوت 1988)، آتشبس بین ایران و عراق برقرار شد.
*چرا امام پذیرش قطعنامه را به نوشیدن«جام زهر» تشبیه کرد؟
اما چرا امام راحل از این عبارت برای پذیرش قطعنامه استفاده کرد؟
امام خمینی برای خاتمه دادن به جنگ عراق با ایران به دنبال تحقق چند شرط بود:
1- بیرون راندن ارتش متجاوز عراق از تمام سرزمین های اشغالی و حفظ تمامیت ارضی ایران
2- وادار کردن عراق به پذیرش مجدد معاهده 1975 به عنوان یک معاهده مرزی معتبر
3- اعلام رسمی عراق به عنوان متجاوز در جنگ با ایران
4- دریافت غرامت جنگ تحمیلی
5- نجات مردم عراق از دست صدام حسین
در زمان پذیرش قطعنامه 598 بندهای فوق بجز بند اول و آنهم نه به طور کامل هنوز به مرحله اجرا در نیامده بود. بنابراین شاید امام خمینی نگران آن بودند که ممکن است با پذیرش قطعنامه 598، ایران نتواند به حقوق خود به طور کامل دسترسی پیدا کند بنابراین از عبارت نوشیدن جام زهر کمک گرفتند تا مسئله برای مردم روشن باشد. اما این که چرا امام خمینی در زمان صدور قطعنامه، آن را نپذیرفتند باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران تمام قطعنامه های سازمان ملل در مورد جنگ تحمیلی بجز قطعنامه 598 را به دلیل بی طرفانه نبودن آنها رد کرده است. ولی ایران برای اولین بار در زمان صدور قطعنامه 598 ، این قطعنامه را رد نکرد و به دنبال اصلاح آن به منظور افزایش منافع کشور در جنگ بود به گونه ای که جمهوری اسلامی بتواند آن را بپذیرد. مشخص شدن عراق به عنوان متجاوز و دریافت غرامت و خسارات جنگ از مهم ترین خواسته های ایران بود که به گونه ای ضعیف در بندهای 6 و 7 قطعنامه به آنها اشاره شده است.
(حسین علایی، مصاحبه با مجله آسمان، مرداد 92)
این گزارش مروری گذرا بر حوادث و اتفاقات پیش آمده پیرامون پذیرش قطعنامه از سوی امامخمینی(ره) و همچنین بازخوانی روایت حضرت آیتالله خامنه ای رهبر معظم انقلاب از قطعنامه 598 است:
*شرط امام برای پذیرش صلح
پس از آزاد سازی خرمشهر و بیش از آنکه ایران عملیات تهاجمی جدید را آغاز کند، امام(ره) بارها از شرایط ایران برای پایان جنگ گفت. 22 خرداد در جع فرماندهان ارتش گفت: «از اولی که این جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزی که صدام کوس قادسیه برای خودش می زد و چه امروز که دیگر اسمی از او نیست و رفته است آنجایی که خدا می داند ما مسائلمان مسائلی بوده که یکی بوده است...ما از اول می گفتیم که شما ریختید در منزل ما، در شهرهای ما، در کشور ما، حمله کردید و غافلگیرانه وارد شدید در کشور ما و آنهمه خرابی کردید و آنهمه جرم و جنایت کردید و کشتار کردید.باید بروید بیرون که یکی از شرایط ما این است،مساله دوم مساله خسارت هایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهت مادی دارد و یک جهت سیاسی و معنوی ...مجرم باید معلوم شود کیست...»
(صحیفه امام، جلد 16، ص 316 تا 318)
*امام در ابتدای جنگ میگفت خدا نیاورد یکسال دیگر جنگ طول بکشد
یکسال از آزاد سازی خرمشهر می گذشت و در نظر امام شرایط برای پایان جنگ مناسب نبود، البته دوست نداشت جنگ و ویرانی ادامه پیدا کند. 28 شهریور و در آستانه هفته جنگ امام در دیدار مسئولین تبلیغات جنگ گفت: «خداوند نیاورد که مدت یکسال دیگر جنگ طول بکشد و ما باز هم «هفته جنگ» داشته باشیم».
(صحیفه امام،جلد 18، ص 130)
ماجرای بهار تلخ 67
5 سال پر التهاب جنگ نیز گذشت، بهار 67 یکی از تلخ ترین سالهای جنگ شد، ارتش عراق که همراهی نظامی منافقین را هم با خود داشت در چندین تهاجم موفق، تمام زمینهایی که ایران پس از فتح خرمشهر گرفته بود، پس گرفت.
24 فروردین 1367 رزمندگان نیروی دریایی سپاه ناوچه پیشرفته «ساموئل بی رابرتز » را در یک میدان مین گیر انداختند.
آمریکا اینبار هم با حمله به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس با دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا انتقام گرفت. آنها به سکوهای نفتی نصر و سلمان در شمال خلیج فارس حمله کردند تا هم انتقام گرفته باشند و هم به ایرانی ها نشان دهند صادرات نفت ایران حتی در دورترین سکوهای نفتی اش آسیب پذیر است. همزمان عراقی ها به فاو حمله کردند. هر دو حمله برای ایرانی ها بسیار تلخ و خسارت بار بود.
ارتش عراق که سالها در موضع دفاعی فرو رفته بود به ناگاه از لاک دفاعی بیرون آمد و در یک حمله پرقدرت، فاو را پس گرفت. مسئولین بسیار نگران بودند اما امام همان زمان گفته بود که مساله مهمی نیست، جایی را شما گرفته اید و آنها پس گرفته اند.
*تلاش مسئولان ایرانی برای متقاعد کردن امام به پذیرش قطعنامه
خرداد، عراق دوباره نبرد زمینی را ادامه داد و در هشتمین روز این ماه، شلمچه را هم گرفت و 29 خرداد هم منافقین مهران را اشغال کردند، که البته 3 روز بعد، نیروهای مردمی، عشایر، بسیج، نیروهای سپاه و ارتش مهران را آزاد کردند. هنوز خبر آزادی مهران پخش نشده بود که 4 تیر ارتش عراق جزایر مجنون را پس گرفت. شرایط جنگ بسیار سخت شده بود و مسئولان ایرانی در تلاش بودند تا امام خمینی(ره) را برای پذیرش قطعنامه متقاعد کنند.
*امام برای ادامه جنگ از مسئولین میخواهد نفت را پیشفروش کنند
پس از انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی وینسنس، امام(ره) از مسئولین، طرحی برای رهایی از مشکلات خواست.
گفتند جنگ را با پذیرش قطعنامه تمام کنیم. امام مخالفت کرده بود. گفته بودند فرماندهان امکاناتی می خواهند که نمی توانیم تامین کنیم. به آقای هاشمی گفته بود: «بروید از مردم مالیات بگیرید» هاشمی گفت: قبلا این کار را کرده ایم و دیگر ظرفیت ندارد. گفتند: «ارز برای خرید تجهیزات نداریم». امام گفت: «راهی پیدا کنید. نفت پیش فروش کنید.»
*فاجعه تصرف دهلران
شرایط جنگ بسیار سخت شده بود. مسئولین مصمم بودند جنگ را به پایان برسانند اما امام با پایان این گونه جنگ موافق نبود. 21 تیر ارتش عراق که در عملیات های قبلی زمینهایی را که ایران در عملیات های پیشین فتح کرده بود، پس گرفته بود این بار به خاک ایران حمله کرد. عراقیها با عملیاتی گسترده با استعداد 11 لشکر منطقه وسیعی در غرب عین خوش، موسیان و جنوب دهلران را به تصرف خود درآوردند. در ادامه عملیات و در کمتر از 5 ساعت، عراق مجددا شهر دهلران را به تصرف خود درآورد. وقوع این حادثه با توجه به زمان کم آن و تصرف مقر فرماندهی نیروی زمینی ارتش بیشتر به یک فاجعه شبیه بود تا شکست نظامی، پیشروی عراق در عمق خاک ایران بازتاب گستردهای داشت، زیرا این برای نخستین بار پس از عقب نشینی سال 1982 میلادی بود که عراق به خاک ایران وارد میشد.
مجموع این عوامل پیش زمینه لازم را برای اتخاذ تصمیم نهایی ایران مبنی بر عقب نشینی فراهم آورد. ایران مناطقی همچون حلبچه را که در عملیاتهای شمال غرب گرفته بود، تخلیه کرد تا در حمله عراق تلفات ندهد. اشغال دهلران در قلب خط دفاعی ایران استدلال مسئولان نزد امام را محکمتر میکرد.
آیتالله موسوی اردبیلی در این خصوص میگوید: «مسئولان ادامه جنگ را خطرناکتر میدانستند و میگفتند عراق حتی میتواند تهران را با موشک ویران کند». موسوی اردبیلی تعریف میکند که امام میگفت از چه میترسید ما هم کشته شویم؟ آن ها به امام گفتند: اگر صدام موشک بزند و ما کشته شویم مسئلهای نیست اما عراق با تجهیزاتی که گرفته ممکن است پیش بیاید، خوزستان را بگیرد و پشت کوههای خرم آباد موضع بگیرد، آن وقت از دست ما کاری بر نمیآید.
(فصلنامه نگین ایران، شماره 8 به نقل از روزنامه اعتماد، مصاحبه با آیتالله موسوی اردبیلی)
ادامه دارد.... |