ورود |عضويت
  حكايت وداستان

مغز منكر وجود خدا

 

استاد فلسفه ای منكر وجود خدا بود.

 روزی دانشجوی جديدی سر كلاس اونشست .

 استاد وارد شد و شروع به درس دادن كرد و در ميانه درس

 باز هم منكر وجود خـدا شد و گفت : ايا در اين كلاس كسی هسـت

 كه صدای خدارا شنـيده باشد ؟ كسی پاسخ نداد.

 استاد دوباره پرسـيد :  در اين كــلاس كسی هست كه خدا را لمس كرده باشد ؟

دوباره كسی پاســخ نداد.

اســتاد برای ســومين بار پرسيد :

 در اين كـلاس كسی هســت كه خدا را ديــده باشـد ؟

دانشجويان به هـم نگاه كردند وگفتند :نه ما نديـده ايم .

استاد با قاطــعيت گفت : " پس با ايـن وصف خداوجود ندارد."

دانشــجوی جـــديد كه با استدلال استاد به هيچ وجه  موافق

نبود اجــازه خواست تا صحــبت كند .

استاد پذيــرفت .

دانشــجو از جايش برخاست و از همكلاسی هايش پرسيد:

 آيا در اين كـلاس كسی هست كه صدای مغـز استاد را شنيده باشــد؟

همه ســكوت كردند .

دانشــجو پرسيد : دراين كلاس كسی هست كه مغز استاد را لمس كرده باشد؟

همچنان كسی چيـزی نگفت.

دوباره پرسيد : دراين كلاس كسی هست كه مغر استاد را ديده باشد ؟

 همه گفتند : نه.

دانشجو گفت :

 پس نتيجه می گيريم آقای استاد مغز ندارد !!

این دانشجو کسی جز آلبرت انشتین نبود.

 

 
شنبه 21 تیر ماه 1404
  كاربران بر خط
كاربران فعال بازديد كنندگان فعال :
Visitors بازديد ها: 23
Members اعضاء: 0
مجموع كاربران مجموع: 23

بازديد ها بازديد ها :  
Visitors بازديد هاي كل: 2448261
Visitors بازديد هاي امروز: 402
Visitors بازديد هاي ديروز: 514

فعال در اين زمان كاربران فعال:
با ذکر منبع بلامانع است
پرتال سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان
Ariana Informatics Group - گروه داده ورزي آريانا