ورود |عضويت
  حکایت بزرگان

(احترام به والدین)

 

 

 

یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد.

می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دی؟

می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست.»

http://masaf.ir/View/Contents/24620

 

 
دوشنبه 24 شهریور ماه 1404
  كاربران بر خط
كاربران فعال بازديد كنندگان فعال :
Visitors بازديد ها: 20
Members اعضاء: 0
مجموع كاربران مجموع: 20

بازديد ها بازديد ها :  
Visitors بازديد هاي كل: 2510538
Visitors بازديد هاي امروز: 811
Visitors بازديد هاي ديروز: 1394

فعال در اين زمان كاربران فعال:
با ذکر منبع بلامانع است
پرتال سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان
Ariana Informatics Group - گروه داده ورزي آريانا