ورود |عضويت
  انقلاب اسلامی

خاطرات شیخ حسین انصاریان درباره براندازی مراکز فحشا(1)

 

موضوع مبارزه با فساد اخلاقی از جمله دغدغه‌های خاص مردم در اوائل انقلاب بود که البته با اتفاقات جالبی نیز همراه شد.

خاطرات شیخ حسین انصاریان درباره براندازی مراکز فحشا

موضوع مبارزه با فساد اخلاقی از جمله دغدغه‌های خاص مردم در اوائل انقلاب بود که البته با اتفاقات جالبی نیز همراه شد. «شیخ حسین انصاریان»‌ در کتاب خاطرات خود به تلاشی که در آن دوران برای از بین بردن فساد اخلاقی صورت گرفته است، اشاره می کند که در نوع خود جالب توجه است.

در ادامه گوشه ای از خاطرات وی را در این زمینه می‌خوانید:

 

براندازی مراکز فحشا

چندین سال قبل از انقلاب، طلبه جوان ۲۵-۲۶ ساله‌ای به فکر افتاده بود تا به طریقی بعضی از زنان را از مراکز فحشا از منجلاب فساد نجات دهد. نام او آقای اثنی‌عشری و اهل تهران بود. وی بیشتر روی این نکته حساس شده بود که بسیاری از زنان فاسد شاغل در مراکز فحشا، به طور ناخودآگاه و به وسیله شیادان سر از این جا درآورده‌اند.

 

در آن زمان، من در مبارزه با منکرات، فعالیت شدیدی داشتم و با برخوردهای شخصی و نیز دعوت از اهل فساد و کشاندن آنان به پای منبر، آن‌ها را راهنمایی و دستگیری می‌کردم.

 

آقای اثنی‌عشری که از فعالیت من در این زمینه‌ها خبر داشت، ابتدا نظر خود را با من در میان گذاشت. او اطلاعات مفصلی درباره آن مراکز به دست آورده بود و می‌گفت، در‌آن جا دخترانی وجود دارند که مثلاً از دوست پسرشان فریب خورده‌اند، یا از خانه فراری بوده و به تور آدم پستی افتاده و بدین مرکز فروخته شده‌اند و ... و اکنون روی برگشتن به خانه و کاشانه خود را ندارند. به علاوه رؤسای آنان به هیچ وجه دست‌بردار نیستند و برای محکم‌کاری، از زنان بیچاره سفته و ضمانت گرفته‌اند.

 

آقای اثنی‌عشری به این فکر افتاده بود که به نحوی به آن زنان در دام افتاده‌، که از صبح تا شب مجبور به آن عمل شنیع هستند، امید و انگیزه بدهد و به آن‌ها تفهیم کند که چاره‌ای غیر از آن هم هست. او می‌خواست با طرحی جامع همه آنان را نجات دهد.

 

من، او و آقای محمود اصفهانیان – که اکنون کارمند مجلس شورای اسلامی است – با هم نشستیم و نقشه‌ای بدین قرار طرح کردیم: چند جوان پاکدامن را از میان دوستان انتخاب کردیم و از آن‌ها خواستیم بدان مرکز رفته، با دختران قصد و نیت خود را مطرح سازند و آن‌ها را تشویق و ترغیب به نجات خود کنند.

 

این نقشه گرفت و بعضی از آن زنان استقبال کردند. ما وجه آن سفته‌های امضا شده را پرداخت می‌کردیم و آنان را از آن مرکز بیرون می‌آوردیم. پس از چندی که زنان را در جوی سالم نگه داشته، مسایل شرعی یادشان می‌دادیم و با آن‌ها صحبت می‌کردیم، روحیه‌شان تقویت می‌شد و از کارهای بد خود پشیمان شده، توبه می‌کردند و به تدریج آمادگی نسبی پیدا می‌کردند که به کانون گرم و پاک خانواده بازگردند. ما هم آن‌ها را همراهی کرده، به آغوش خانواده‌شان می‌سپردیم و عنوان می‌کردیم که مثلاً‌ دختر شما گم شده بوده و اکنون به ما پناه آورده است و از اصل ماجرا هیچ حرفی نمی‌زدیم.

 

بعضی از زنان جوان نیز به همت آقای اثنی‌عشری، ازدواج کردند و زندگی پاک و سالمی را تشکیل دادند. بدین ترتیب دختران و زنان زیادی را چه شهرستانی و چه تهرانی (که خانواده محترمی هم داشتند) نجات دادیم. آرزوی ما بر چیدن کل آن لانه فساد بود؛ ولی در آن زمان برای ما مقدور نبود.

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آن محل، لکه ننگی بر دامن مملکت ایران بود. روزی هم مردم حمله کردند و آنجا را آتش زدند، اما شعله‌های آتش دامنگیر نشد. آقای طالقانی نیز نسبت به این برخورد عکس‌العمل نشان دادند و ناراحت شدند.

روزی آقای قدوسی، دادستان انقلاب، که از فعالیت من در این زمینه آگاهی داشت، مرا دعوت کرد و گفت: «برای براندازی این مجموعه چه کار می‌توانی انجام بدهی؟» من گفتم: «فقط پول و جا و مکان مناسب می‌خواهد.» او چکی به مبلغ سیصد هزار تومان برایم نوشت و نیز آقای گیلانی، که بیشترین کمک مالی را در این زمینه کرد، سه میلیون تومان در اختیار ما گذاشت.

 

سپس حکمی برایم صادر شد و مرکزی به نام دایره مبارزه با منکرات –وابسته به دادستانی انقلاب – تأسیس گردید. همچنین مرکز بزرگی را در شمیران، برای اسکان زنان در اختیار ما قرار دادند.

من دوستان قبل از انقلاب را جمع کردم و پس از سر و سامان دادن محل کارمان، آنها را برای آمارگیری به مرکز فحشا فرستادم. هزار و ۱۲۰ خانه یک طبقه و دو طبقه و در مسافتی برابر با ۸۰ هزار متر مربع در آنجا وجود داشت. خانه‌ها همه کلنگی بود و مالک شخصی داشت. گرچه آن افراد خانه‌های خود را در اختیار فساد و فحشا قرار داده بودند، این معصیت بزرگ، مالکیت آن‌ها را باطل نمی‌کرد و مصادره جایز نبود؛ از این روی در روزنامه اطلاعیه دادیم و در محل نیز اعلام کردیم که همه مالکان محل مذکور، با سند رسمی به دایره مبارزه با منکرات مراجعه کنند.

 

آقای قدوسی برای خرید تمام خانه‌ها به من وکالت دادند. همه مالکان مراجعه کردند. برخی از آن‌ها صاحب چند خانه بودند. دوستانه و خیرخواهانه با آن‌ها صحبت کردیم و همه را راضی کردیم که خانه‌هایشان را به مرکز بفروشند. جملگی حاضر شدند و خیلی سریع کارشناسی شد، گران‌ترین خانه ۵۰ هزارتومان بود. در محضری، واقع در راه‌آهن، کل اسناد به ما واگذار شد و صاحبان خانه‌ها پول خود را به طور نقد دریافت کردند. این کار با رضایت همه مالکان و درحالی که از خطای گذشته خود اشک می‌ریختند، به نحو احسن پایان پذیرفت. بعضی نیز سند را به نام ما زدند و اصلاً پولی نگرفتند و گفتند که ما می‌خواهیم در این امر خیر سهمی داشته باشیم تا بلکه خداوند از سر تقصیرات ما درگذرد.

 

پس از آن، موقعی که دیگر تمام خانه‌ها در اختیار ما قرار گرفته بود، با اعلامیه‌ای همه زنان آنجا را فراخواندیم؛ البته آن‌ها سه دسته جوان، میانسال و سالمند بودند. برای سالمندان مقرری تعیین کردیم که ماهانه به آن‌ها پرداخت می‌شد. میانسال‌ها و بعضی از جوانان را با آماده‌سازی و توبه دادن، به خانواده‌هایشان تحویل دادیم. شماری از زنان جوان را نیز شوهر دادیم که در این بین، چند نفر به عقد کارمندان دایره منکرات در آمده و زندگی سالم و پاکی را تشکیل دادند و اکنون نیز صاحب فرزندانی هستند که گاهی هم پای منبر من می‌آیند.

 

بدین ترتیب کل منطقه از فحشا و منکر و موادمخدر پاکسازی شد. فوراً با چند بلدوزر، منطقه را با خاک یکسان کردیم؛ بخشی به بیمارستان فارابی واگذار شد و بخش اعظم دیگر برای احداث پارک و مرکز تفریحی برای همشهریان اختصاص یافت.

ادمه دارد......

جمعه 31 فروردین ماه 1403
  نظرسنجي
نظر شما درباره وبگاه حوزه نمایندگی ولی فقیه چیست؟

 

تعداد جوابها : 795

عالی : 30%
خوب : 1%
متوسط : 1%
ضعیف : 68%

  ارسال  
  كاربران بر خط
كاربران فعال بازديد كنندگان فعال :
Visitors بازديد ها: 6
Members اعضاء: 0
مجموع كاربران مجموع: 6

بازديد ها بازديد ها :  
Visitors بازديد هاي كل: 2099253
Visitors بازديد هاي امروز: 729
Visitors بازديد هاي ديروز: 2048

فعال در اين زمان كاربران فعال:
با ذکر منبع بلامانع است
پرتال سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان
Ariana Informatics Group - گروه داده ورزي آريانا