اما به راستی چه رخ داد که غرب، برای جهان نسخه ی منحوس تنظیم خانواده را پیچید. برای فهم این قضیه می بایست به واقعه ی اجتماعی بزرگی که در اوایل نیمه ی دوم قرن بیستم از آمریکا شروع شد و مانند طوفانی مخرب تمام کشورهای صنعتی را درنوردید، اشاره کرد و آن نیست مگر فاجعه ی انقلاب جنسی.
پیش از وقوع این رویداد اجتماعی، در جامعه ی آمریکا خبری از فساد و بی بندوباری های سازمان یافته و گسترده نبود و وضع خانواده ی آمریکایی در خیلی از جهات شبیه به یک خانواده ی شرقی بود. یکی از نویسندگان آمریکایی جامعه ی پیش از انقلاب جنسی در آمریکا را اینگونه توصیف می کند: "در سال ۱۹۵۷، نود درصد مردم آمریکا اعتقاد داشتند فردی که از ازدواج سر باز میزند، یا مریض و روان رنجور یا بیبند و بار است. بیش از نیمی از زنان آمریکا در اواسط ۲۰ سالگی، متأهل بودند؛ مردم به حال زنانی که تا ۲۵ سالگی ازدواج نکرده بودند، تأسف میخوردند. در سالی که رئیسجمهوری، جان اف کندی اعلام کرد آمریکا، انسان را به کره ماه خواهد فرستاد (۱۹۶۲)، بیشتر زنان جوان آمریکا آرزو داشتند در ۲۱ سالگی ازدواج کنند، از کار انصراف دهند و ۴ فرزند داشته باشند" (۲) اما به راستی چه اتفاقی می افتد که خانواده و اخلاق جنسی در آمریکا به وضع فعلی در می آید؟
ماجرا از این قرار است که در حوالی سال ۱۹۴۸، بنیاد راکفلر از تحقیقات یک حشره شناس آمریکایی به نام آلفرد کینزی که بعدها پدر انقلاب جنسی نامیده شد، حمایت کرد. کینزی که خود یک بیمار جنسی بود، از طریق نگارش دو کتاب توانست زمینه ی تئوریک فروپاشی خانواده ی آمریکایی را فراهم کند. تحقیقات وی مقدمات تغییر قوانین مرتبط با جرائم جنسی را فراهم آورد و پایه ای شد برای آموزش جنسی کودکان و جوانان غربی. وی در این دو کتاب از طریق آمارسازی های عجیب، بی اخلاقی ها و بیماری های جنسی از جمله خیانت و همجنسگرایی را شایع و عادی جلوه داد. کینزی در یکی از سخنرانیهایش که به پشتیبانی فدراسیون تنظیم خانواده (Planned Parenthood) برگزار شده بود، مدعی شد که ۹۵ درصد زنان باردار، مجرد هستند! پژوهش های وی تا حدی مغرضانه است که در کتاب ۸۲۴ صفحهای اش در مورد مسائل جنسی در زنان، حتی یک بار هم به واژهی مادری اشاره نشده است.
البته در مسیر نابودی خانواده در آمریکا، دو تسهیلگر عمده نیز به کمک برخی از سرمایه داران و دانشمندان غیرمتعهد آمدند؛ فعالیت جریان های فمینیستی و همچنین اختراع و تولید انبوه قرص های ممانعت از بارداری. بنا به تحلیل جامعه شناسان غربی، این قرص ها کمک کردند که زنان آمریکایی بتوانند بدون اندیشیدن به عواقب رفتارهای جنسی خود از جمله ابتلا به بارداری غیرمشروع، به رفتارهای جنسی غیراخلاقی بپردازند. در غرب، به تولید انبوه وسایل ضدبارداری، انقلاب وسایل ممانعت از بارداری (Contraceptive Revolution) می گویند که کمک بسیاری به فروپاشی خانواده در غرب کرده است.

نهایتا با تدارک تمهیدات لازم توسط سرمایه داران مطرح، انقلاب جنسی در آمریکا به ثمر رسید و این جامعه دچار دگرگونی های اساسی در بسیاری از ارزش ها و رفتارهای اجتماعی شد. در ذیل گوشه ای از عواقب وقوع انقلاب جنسی که مورد اعتراف سه تن از کارشناسان غربی است را برمی شماریم:
"زنان و مردان آمریکایی به تدریج، ازدواج را به تأخیر انداختند، فرزندان کمتری به دنیا آوردند و آمار طلاق بیشتر شد. در همان سالی که قرص ضدبارداری وارد بازار شد، بیشتر مردم آمریکا در خانوادههای هستهای زندگی میکردند، زوجهای متأهل به طور متوسط، چهار فرزند داشتند و مادران در خانه میماندند. در سال ۲۰۰۰ (یک نسل پس از وقوع انقلاب جنسی)، خانوادهها به طور متوسط، دو فرزند داشتند، از هر دو ازدواج، یکی به طلاق میانجامید و تقریبا یک سوم کودکان آمریکایی در خانواده تک والدینی یا با زوجهای مجرد بزرگ و تربیت میشدند." (۲)
- "بیش از ۵۰ سال از شروع انقلاب جنسی میگذرد و اکنون هیچ فرد آمریکایی زیر ۴۰ سال، زمانی را به یاد نمیآورد که رابطه جنسی در تلویزیون از محرمات (تابو) محسوب میشد، زمانی را که با هم زندگی کردن به معنی ازدواج بود و زمانی که تقریبا همهی بچهها با هر دو والدینشان زندگی میکردند. واقعیت این است که این انقلاب یک بلا بوده است. پیش از آن که در دههی ۱۹۵۰ آداب و رسوم جنسی آمریکاییان ولنگار شود، تنها دو بیماری مقاربتی در ایالات متحده گزارش میشد. امروزه بیش از ۲۴ گونه بیماری مقاربتی در آمریکا وجود دارد" (۳)
- "سالیانه ۱۹ میلیون مورد جدید از ابتلاء به بیماریهای مقاربتی در آمریکا ثبت می شود که سیستم بهداشت آمریکا باید برای درمان آن هزینهای در حدود ۱۷ میلیارد دلار را متحمل شود. اکنون به لطف انقلاب جنسی بیش از نیمی از کودکان آمریکایی که از مادران زیر سی سال متولد میشوند، نامشروعاند.
و تعداد نوزادانی که سالانه در آمریکا به واسطه عمل سقط جنین کشته میشوند، یک میلیون نفر می باشد، که تقریبا برابر با کل تلفات ایالات متحده در تمامی جنگهایش در طول تاریخ چند صد ساله خود است؛ جالب این که ۸۶ درصد عملهای سقط جنین در آمریکا بیدلیل و صرفا به خاطر مصلحت جویی و راحتطلبی صورت میگیرد"(۴)

البته وقوع انقلاب جنسی فاجعه ی جمعیت شناختی بزرگی را نیز برای آمریکا به ارمغان آورد و باعث شد نرخ باروری در آمریکا که در سال ۱۹۵۸ به ۳.۷ فرزند رسیده بود، در سال ۱۹۷۶ به عدد ۱.۷۴ برسد، یعنی این فاجعه ی اجتماعی، تعداد متوسط فرزند زنان را به کمتر از نصف تقلیل داد.. (این روند کاهشی، همزمان با صدور انقلاب جنسی به اروپا، با تاخیری چند ساله در اروپا نیز تکرار شد و به عنوان مثال در فرانسه نرخ باروری کل از ۲.۹ در سال ۱۹۶۴ به ۱.۸ در سال ۱۹۷۸ رسید. در آلمان نرخ باروری از ۲.۵ در ۱۹۶۷ به ۱.۴ در ۱۹۷۷ و در ایتالیا نرخ باروری از ۲.۷ در ۱۹۶۴ به ۱.۷ در ۱۹۸۰ نزول کرد)
ادامه دارد....