ورود |عضويت
  زن مسلمان وحجاب

گرسنه شکم وشهوت

حضرت حجةالاسلام والمسلمین مروج الاسلام والدین حاج شیخ غلامرضا فیروزیان فرمودند:

تابستان سال ۱۳۲۳ در ونک مستوفى منبر می‌رفتم. امام جماعت آنجا سید بزرگوارى بود که اَلان باگذشت، ۵۵ سال نامش را فراموش کرده‌ام.

بین گفتگوهایى که باهم داشتیم تعریف کرد:

که یک روز صداى در منزل بلند شد، وقتى آمدم در را باز کردم، خانمى نیمه برهنه و بی‌حجاب و آرایش‌کرده و دست و سینه‌ باز را مقابل خود دیدم، خواستم درب را ببندم و به او بی‌اعتنایی کنم. فکر کردم همین‌که در خانه یک روحانى با این قیافه آمده شاید معایب بی‌حجابی را نمی‌داند: و شاید بتوانم نصیحتش کنم.

سرم را پائین انداخته و گفتم بفرمائید، داخل اتاق شده نشست، و مسئله‌ای در مورد ارث از من سؤال کرد. من گفتم خانم من هم از شما می‌خواهم مسئله‌ای بپرسم اگر جواب دادید من هم جواب می‌دهیم گفت: شما از من گفتم بله. گفت بفرمائید.

گفتم: شخصى در محلى مشغول غذا خوردن است غذا هم بسیار مطبوع و خوشبو است، گرسنه‌ای از کنار او می‌گذرد، پایش از حرکت می‌ایستد جلوى او می‌نشیند شاید تعارفش کند، ولى او اعتنا نمی‌کند.

شخص گرسنه تقاضاى یک‌لقمه می‌کند او می‌گوید: غذا متعلق به من است ونمی دهم هر چه التماس می‌کند او به خوردن ادامه می‌دهد، خانم این چگونه آدمی است؟

گفت: آن شخص بی‌رحم از شمر بدتر است.

گفتم: گرسنه دو جور است، یکى گرسنه شکم و یکى گرسنه شهوت.

 

جوان عَزَب[1] و گرسنه شهوت، خانم نیمه برهنه و زیبایی را می‌بیند که همه نوع عطرها و آرایش‌های مطبوع دارد، هر چه با او راه می‌رود شاید خانم توجهى به او بکند و مقدارى روى خوش به او نشان بدهد، او به جوان اعتنا نمی‌کند.

جوان: اظهار علاقه می‌کند،

زن: محل نمی‌گذارد،

جوان: خواهش می‌کند،

زن می‌گوید: من نجیبم و حاضر نیستم با تو صحبت کنم.

جوان التماس می‌کند، زن: توجه نمی‌کند. این خانم چگونه آدمى است

خانم فکرى کرد و از جا حرکت کرد و از خانه بیرون رفت.

 

فردا درب منزل صدا کرد، رفتم در را باز کردم، دیدم سرهنگى دم در ایستاده و اجازه ورود می‌خواهم، وقتى وارد اتاق شد و نشست. گفت: من شوهر همان خانم دیروزى هستم، وقتی‌که با او ازدواج کردم چون خانواده‌ای مذهبى بودیم از او خواستم باحجاب باشد، گفت: بعد از ازدواج، ولى آنچه به او گفتم و خواهش کردم تهدید کردم، زیر بار نرفت ولى دیروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامى خواست، نمی‌دانم شما دیروز به او چه گفتید: ماجرا را به او گفتم: او با خود عبایى آورده بود. به من داد و تشکر کرد و رفت.

http://hejabestan.ir/fa/

___________________

 

[1] - مرد یا زن مجرد

 

 

پنج شنبه 06 اردیبهشت ماه 1403
  نظرسنجي
نظر شما درباره وبگاه حوزه نمایندگی ولی فقیه چیست؟

 

تعداد جوابها : 795

عالی : 30%
خوب : 1%
متوسط : 1%
ضعیف : 68%

  ارسال  
  كاربران بر خط
كاربران فعال بازديد كنندگان فعال :
Visitors بازديد ها: 58
Members اعضاء: 0
مجموع كاربران مجموع: 58

بازديد ها بازديد ها :  
Visitors بازديد هاي كل: 2105235
Visitors بازديد هاي امروز: 461
Visitors بازديد هاي ديروز: 1442

فعال در اين زمان كاربران فعال:
با ذکر منبع بلامانع است
پرتال سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان
Ariana Informatics Group - گروه داده ورزي آريانا