آثار ریا:
ریا علاوه بر اینکه در بسیاری از موارد موجب بطلان عمل میگردد آثار و نتایج بسیار زیانباری را به دنبال خواهد داشت، از جمله:
۱. شرک: در روایات اسلامی از ریا به شرک تعبیر شده و انسان ریاکار مشرک خوانده شده است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «هر ریایی شرک است.[۲۳] و رسول اکرم(ص) ریاء را شرک اصغر دانستند.»
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «بی تردید مخوفترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز قیامت، هنگامی که جزای بندگانش را می دهد به ریاکاران می گوید بروید نزد آنان که برای آنان عبادت کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان می یابید یا نه».[۲۴]
۲. نفاق: ریاکاری جزء صفات منافقین دانسته شده و اصولاً ریا جز دورویی و تفاوت ظاهر و باطن چیز دیگری نیست؛ زیرا چیزی را به مردم ارائه میدهد که خود در باطن به آن معتقد نیست. قرآن کریم در این باره می فرماید:
«منافقین می خواهند خدا را فریب دهند، در حالی که او آنان را فریب می دهد و هنگامی که به نماز برمی خیزند با کسالت برمی خیزند و در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند».[۲۵]
۳. حبط اعمال: انسان ریاکار اگر اعمال صالح دیگری هم داشته باشد، به خاطر حالت ریایی که دارد، اعمال صالح او نیز باطل می گردد و دیگر استحقاق ثواب نخواهد داشت. چنانچه رسول(ص) فرمودند: «از خدا بترسید و از ریا اجتناب کنید، زیرا ریا شرک به خداست و برای ریاکار در قیامت چهار اسم است و او را با چهار نام می خوانند: ای کافر! ای فاجر! ای غادر(مکار)! و ای خاسر(زیان دیده و ورشکسته)! عمل تو از بین رفته و اجر تو، باطل گردیده است و برای تو در این روز نصیب و بهره ای نیست».[۲۶]
۴. تحقیر خدا: هر کاری انسان انجام می دهد به انگیزه جلب منفعت و یا دفع مفسده است، عملی که ریاکاران برای غیرخدا و نشان دادن به مخلوقین و جلب توجه آنان، انجام می دهند، نیز مطابق همان قاعده است. این نشانه آن است که اینان مخلوق را قادرتر از خالق دانسته و توجه خود را به مخلوق معطوف داشته اند و خود را مقرب مخلوق قرار داده و تقرب مخلوق را بهتر و مفیدتر از تقرب به خالق دانسته اند، و آن جا که کار را هم برای خدا و هم برای مخلوق انجام می دهند، خدا را تا حد مخلوق پایین آورده اند، آن چنان که عمل را برای هر دو انجام داده اند، و این از اکبر کبایر است.[۲۷]
درمان ریا:
برای درمان صفت رذیله ریا راه های مختلفی بیان شده است که به اختصار بیان می شود:
الف. درمان علمی:
۱. از بین بردن روحیه جاه طلبی و مقام خواهی: برای درمان ریا لازم است انسان توحه داشته باشد که رغبت آدمی به هر چیزی برای آن است که خیال می کند خیری در آن بوده و سودی نصیب او می گردد، یا در حال و یا در آینده. ولی اگر بداند کاری که مورد نظرش می باشد لذتی فعلی است و در آینده زیان و رنجی را به همراه دارد، به آسانی می تواند از آن کار صرفه نظر کند.[۲۸]
۲. تقویت ایمان و رسیدن به مرحله یقین: به طور کلی درمان ریا و دیگر بیماریهای قلبی، تقویت ایمان و کوشش برای رسیدن به درجه یقین است. چنانچه اگر کسی به درجه یقین برسد، همان نور یقین، تاریکی ها و آلودگی های قلب او را اصلاح می کند. و کسی که خدا را در همه حال حاضر و ناظر می بیند، چگونه می تواند در حضور او عبادت را به منظور مخلوق انجام دهد.[۲۹] یکی از سالکان حقیقی الهی در درمان رذایل اخلاقی(به ویژه درمان ریا) پس از بیان اینکه سرچشمه تمام رذایل را ضعف شناخت خداوند می داند، فرموده است: «همه رذایل را انس گرفتن با خداوند در عبادت، رفع و دفع می کند و اگر انسان بداند که خداوند متعال در همه حالات و زمانها از هر خوبی، خوب تر است، از انس با او منصرف نخواهد شد».[۳۰]
ب. درمان عملی:
۱. مخفی کردن عبادت: تا آنجا که می تواند اعمال خود را پنهانی انجام دهد و آن قدر بر این عمل مداومت داشته باشد که نفس او به پنهان داشتن عادت کند و به علم و اطلاع خداوند قناعت ورزد و طمعی به دیگران نداشته باشد.[۳۱]
۲. مداومت بر اخلاص عمل: فرد مرائی باید در اعمال خود دقیق شود و از نفس خود در هر عملی که انجام می دهد حساب بکشد و ببیند که آیا این کار را برای خدا انجام داده یا غیر. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «خداوند می فرماید: من بهترین شریک هستم. هرکس در عملی که انجام می دهد دیگری را شریک سازد، تمام اعمال او را نمی پذیرم جز عملی که خالص برای من باشد.»[۳۲]
[۱]. ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی؛ مجمع البیان، بیروت، ۱۴۰۸ ه.ق، چاپ دوم، ج۲، ص۶۵۰.
[۲]. معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، انشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۷۰۰.
[۳]. سیاح، احمد؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۱، ص۶۳۱.
[۴]. فهری، احمد؛ بحثی پیرامون ریا و عجب، تهران، انتشارات نهضت زنان مسلمان، ۱۳۵۹، چاپ چهارم، ص۶.
[۵]. موسوی خمینی، روحالله؛ شرح چهل حدیث، تهران،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵، ص۳۵.
[۶]- بقره/۲۶۴
[۷]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۳، شانزدهم، ج۲۱، ص۴۷۸.
[۸] - انفال/۴۷
[۹] - نساء/۳۸
[۱۰]. دیوان اعمال گناهکاران.
[۱۱]. کلینی، محمدبن یعقوب؛ کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، درالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ه.ش، ج۳، ص۴۰۲.
[۱۲]. زین الدین الجبل العاملی؛ التنبیهات العلیة علی وظایف الصلاة القلبیة، مشهد، انتشارات مجمع البحوث الاسلامیة، چاپ اول، ص ۱۴۸.
[۱۳]. صحیفه سجادیه، ترجمه مهدی الهی قمشه ای، قم، انتشارات آیین دانش، ۱۳۸۷، دعای ۴۴.
[۱۴]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، مؤسسه فرهنگی تبلیغاتی امیرالمؤمنین، ۱۳۸۱، ص ۶۹.
[۱۵]. موسوی خمینی، روحالله؛ پیشین، ص ۳۶-۳۷.
[۱۶]. نراقی؛ احمد؛ معراج السعادة، قم، انتشارات طوبای محبت،۱۳۸۵، چاپ اول، ص ۵۱۵.
[۱۷]. همان. ص ۵۱۶.
[۱۸]. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، تهران، درالکتب الاسلامیه ، ۱۳۹۷ه.ق، چاپ دوم، ج ۷۲، ص ۲۶۷.
[۱۹]. همان، ج۷۲، ص۲۶۷.
[۲۰] . همان، ص۲۶۸.
[۲۱]. مظاهری، حبیب الله؛ درسهائی از اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ ششم، صص۲۳۳-۲۳۴.
[۲۲]. محمدبن علی ابن بابویه؛ الخصال، مصحح: علی امکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۴، ج۱، ۱۶۰.
[۲۳] مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج۷۲، ص ۳۰۲.
[۲۴]. محمدی ریشهری، محمد؛ میزان الحکمة، ترجمه حمیدرضا شفیعی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۹، دوم،، ج۴، ص۲۸.
[۲۵] - نساء/۱۴۲
[۲۶]. زین الدین الجبل العاملی؛ پیشین، ص ۱۴۷.
[۲۷]. مظاهری، حبیب الله؛ پیشین، ص۲۳۵.
[۲۸]. فهری، احمد؛ پیشین، صص ۵۳-۵۷.
[۲۹]. دستغیب شیرازی، عبدالحسین؛ قلب سلیم، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴، صص ۳۸۳-۳۸۴.
[۳۰]. بهجت، محمد تقی؛ فریادگر توحید، قم، دفتر انتشارات انصاری، ۱۳۸۷، ص۲۴۲.
[۳۱]. دستغیب شیرازی، عبدالحسین؛ پیشین، صص۳۸۶-۳۸۷.
[۳۲]. فیض كاشانی،ملا محسن؛ المحجة البیضاء،قم،دفتر انتشارات اسلامی، ج۸، ص ۱۳۸.
http://www.soalcity.ir/node/2724