ابراز محبت به كودك
محبت نیاز طبیعی همه انسانها است. چنان كه انسان به آب و غذا نیاز دارد به محبت نیز محتاج است. بنابراین برخورداری و محرومیت از آن در تعدل روح تأثیر فراوان دارد. كودكی كه در محیط گرم و صمیمی خانواده پرورش یابد روانی شاد و دلی آرام و بانشاط دارد و به زندگی امیدوار و دلگرم است. در روایت نیز بر محبت به كودكان بسیار تأكید شده است. امام صادق(ع) میفرمایند: «خداوند منان بندهاش را به واسطه شدن تحبتی كه به فرزند خود دارد، مورد رحمت خود قرار میدهد». البته محبت باید ابراز شود تا تأثیر داشته باشد. رسول خدا میفمراینأ: هر گاه یكی از شما كسی را دوست دارد لازم است او را آگاه كند.
در پرتو محبت صفات عالی انسانی و عواطف و احساسات كودك به خوبی پرورش مییابد و وی در آینده انسانی متعالی خواهد شد. البتهكودك نیز به كسی كه به او مهر میورزد علاقه پیدا كرده او را فردی خیرخواه، قدر شناس و قابل اعتماد میداند و به سخن او بهتر گوش میدهد.
بیشك، پدر و مادری میتوانند در تربیت صحیح فرزندان خود موفق باشندكه از عواطف و احساسات بیشتری برخوردارباشند البته به این نكته نیزباید توجه داشت كه افراط در محبت كردن نیز درست نمیباشد و باید اعتدال را رعایت كرد. زیادهروی در محبت كردن به كودك او را لوس و از خود راضی بار میآورد چنان كه در روایات نیز از این زیادهروی نهی شده است. امام باقر(ع) میفرمایند: «بدترین پدران كسانی هستند كه در ابراز محبت زیادهروی میكنن» بنابراین باید كودك را با واژه نه آشنا كرد و اجازه داد او خود را با مشكلات روبرو شود و آنها را حل كند. امام كاظم در این باره میفرماید: بهتر است طفل در كودكی با سختیها و مشكلات روبرو شود تا در جوانی و بزرگسالی بردبار و صبور گردد.
تناسب قوانین با سن و شرایط
قواعد و محدودیتها باید متناسب با سن بچهها تغییر كند. اگر از كودك پنج ساله بخواهیم كه هنگام عبور از خیابان دستمان را بگیرد سخنی منطقی گفتهایم، اما نباید از یك نوجوان پانزده ساله چنین انتظاری داشته باشیم. همچنین نباید تكالیف سنگین بر دوش كودكانمان بگذاریم، زیرا كودك نمیتواند از عهده آن برآید و این مسئله سبب ناكامی وی میشود این خود عامل مشكلات بسیاری مانند پرخاشگری انزواطلبی و دروغگویی میشود.
امام صادق از رسول خدا نقل كرده است: خدا رحمت كند كسی كه فرزندش رابر نیكی یاری كند. راوی میگوید از حضرت پرسیدم: چگونه او را بر نیكی یاری كند؟ حضرت فرمود: آنچه در توان كودك است از او بپذیرد و آن چه انجامش برای كودك سخت است از او نخواهد و...» وضع قوانین و محدودیتها با توجه به اوضاع خانواده نیز تغییر میكند. در این زمینه قانونی فراگیر و جهانی وجود ندارد. مقررات و محدودیتهای شما با ارزشها و اوضاع خاص خانوادگی شما ارتباط دارد.
استفاده از تشویق در نظم آموزی
به آخرین باری كه دیگران شما را تشویق كردند فكر كنید. در آن لحظه چه احساسی داشتید؟ اگر تشویق درست و به موقع بوده باشد هنوز هم احساس خوبی در شما ایجاد میكند .شكی نیست كه تشویق رشد دهنده عزت نفس انسانها است. تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن كارها بسیار ضروری است. این كه انسانها میتوانند بدون تأیید موفقیتها و تواناییایشان برای خود ارزش قائل شوند تصوری بیهوده است. اگر چه همه ما از قدرت تشویق و اهمیت آن برای سلامت روان آگاهی داریم، در بعضی از خانوادهها تشویق به كالایی نایاب تبدیل شده است.
برای اینكه تشویق موثر افتد، باید خالصانه بیان شود. افزون بر آن كه بهتر است تشویق ویژه باشد . این جمله كه «من روش تو را در كاربرد متفاوت رنگها و خطوط سیاه اطراف نقاشیت میپسندم» یك هنرمند جوان را بیشتر از این كه بگوییم «تابلوی زیبایی است» دلگرم میكند و به او انگیزه میأهد تا آنجا كه امكان دارد بر موفقیتهای فرزندان تمركز شوید نه برگ كردن اشتباهات و تقصیرات آنها و بكوشید دستور «دست كم یك تشویق در هر روز» را حتما به خاطر بسپارید.
درباره ادیسون میگویند كه در كودكی فردی بیاستفعداد و كودن به نظر میرسید و چون سرش بیش از حد بزرگ بود اطرافیان تصور میكردند دچار اختلال حواس است. از او نقل شده است كه گفته است: اگر مادرم مرا تشویق نمیكرد، شاید مخترع نمیشدم.
تبیین و تحلیل مسائل و آگاه ساختن فرزندان
برای پدید آمدن انضباط در كودكان، لازم است فوائد انضباط و پیامدهای بیانضباطی را برای آنان تشریح كنیم تا آنان این گوهر گرانبها را بشناسند و كاخ زندگی خود را بر پایه آن استوار سازند. از همین روست كه كارشناسان تربیتی برخی عوامل سرپیچیو نافرمانی فرزندان را چنین معرفی میكنند:
ناآگاهی از فوائد فرمانبری
صدور فرمان بدون هیچ توضیحی درباره آن
سختی انجام دادن فرمان بیش از گنجایش جسمی و عقلی كودك
نا آگاهی والدین از روش درست فرمان دادن
البته باید توجه داشت كه این اصل در مورد كودكان بالای دو سال كاربرد دارد و در اجرای آن باید به سطح شناخت كودك توجه داشته باشیم.
الگو دهی به كودكان
والدین افزون بر آگاه ساختن كودك باید در ارائه رفتار درست و مقررات خود بهترین نمونه برای وی باشند. به همین دلیل در روایات این نكته نغز را میبینیم كه «افراد را با عملتان به كار خیر دعوت كنید» در نظم آموزی به كودك باید به این مسئله توجه داشت زیرا پدر و مادر نخستین الگویهای رفتار كودكند تأثیر عمل والدین از گفتار آنان بسیار بیشتر است. استاد مطهری در این باره میگوید: «هیچ چیزی بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمیدهد، شما میبینید مردم از انبیا و اولیا زیاد پیروی میكنند ولی از حكما و فلاسفه آن قدر ها پیروی نمیكنند زیرا فلاسفه فقط میگویند، فقط مكتب دارند، فقط تئوری میدهند، .... ولی انبیا و اولیا این طور نیست كه اول بگویند و بعد عمل كنند اول عمل میكنند و بعد میگویند. وقتی انسان بعد از آن كه خودش عمل كرد، گفت، اثر آن گفته چندین برابر میشود»
دو صد گفته چون نیم كردار نیست.
اگر والدین خود منظم نباشند، تنبیه یا توصیههای پیاپی به نظم، برای ایجاد آن و رفع بینظمیهای كودك، سودی ندارد زیرا كودك بخش مهمی از آخوختههای خود راا از راه مشاهده نمونهها و الگوها فرا میگیرد. امام كاظم (ع) در این باره میفرمایند: «رفتار كودك بر اثر رفتار درست والدین محفوظ میماند»
پرهیز از خشم و زورگویی
از دیگر راهكارهایی كه برای ایجاد نظم و انضباط در فرزندان باید بدان توجه كرد، پرهیز از خشم و زورگویی است. انضباطی كه برپایه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاكم شود همچون خانهای است كه بر پایههایی سست بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار از هم میپاشد و فرو میریزد.
ایجاد انضباط از راه زور، پیامدهای زیانباری در پی دارد كه میتوان از میان آنها به مقاومت، بیاعتنایی، پرخاشگری، بدخلقی، دروغگویی، انزواطلبی، لج بازی و فقدان اعتماد به نفس در كودك اشاره كرد. اگر به گونهای منطقی مستدل و صرح با كودك روفتار شود او حقیقت را میپذیرد و تسلیم آن میشود .اجرای برنامههای انضباطی بدون عفو و گذشت امكان پذیر نیست. در صورت تخلف باید شكیبا بود ولی در اجرای انضباط پافشاری لازم است و از راه تشویق و تحسین و در مواقع ضروری از راه توبیخ و بیاعتنایی میتوان به اصلاح رفتار كودكان پرداخت.
آمده است كه شخصی نزد امام موسی كاظم(ع) از فرزند خود شكایت كرد. امام به او فرمود: «او را نزن، بلكه برای مدتی كوتاه به او بیاعتنایی كن»
ثبات و پرهیز از تردید و دو دلی
وقتی برای فرزند خویش مقرراتی را لازم میدانیم، باید در اجرای آن استوار باشیم و از تردید و دو دلی بپرهیزیم، زیرا سستی و سهل انگاری موجب بیانضباطی میشود و ما را از هدف باز میدارد.
اگر فرزندانمان از تردید و دو دلی ما باخبر شوند، از رعایت مقررات سرباز میزند و به بحث و جدل میپردازد و همچنین ممكن است دچار سردرگمی شود و نداند كه آیا باید آن كار را انجام دهد یا نه، ناگفته نماند كه ایجاد انضباط در كودكی و پافشاری برآن سبب میشود تا كودك در بزرگسالی فردی بردبار و منظم شود .در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: « ارجمندی و بزرگی با دشواریها به دست می آید»
رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار
از دیگر اصول ایجاد انضباط اصل تدریج در اصلاح رفتار است. كسب عادتهای درست به وقت نیازمند است و یك باره امكان پذیر نیست. از این روی باید به مراقبت و استقامت شالوده شخصیت كودك را بر پایه نظم و انضباط استوار ساخت. برای دست یابی به این هدف بلند باید او را به تدریج و گام به گام به سوی هدف رهنمون ساخت و در این راه ظرفیت و موقیت جسمی و روحی او را در نظر گرفت.
پیامبران الهی كه مربیان جامعه بشریاند، همه دستورات خود را یكباره به مردم ابلاغ نمیكردند، بلكه از شیوه گام به گام بهره میجستند. قرآن كریم نیز كه تاب نور و هدایت است به تدریج در طول 23 سال نازل شد و مسلمانان را گام به گام با احكام و معارف نورانی خود آشنا ساخت.
تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط
برای بیان این كه انضباط ابتدا به صورت یك رفتار در روان فرزند شكل گیرد و سپس به عادت و آنگاه به ملكهای در وی مبدل شود، اید در استوار ساختن آن مداومت كرد.
گرچه ممكن است كار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نیاز ددارد. برای این كه بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشیند و آدمی در سایه سار آن به آرامش و سعادت برسد، مداومت و شكیبایی بسیار بایست است. امام علی(ع) میفرمایند: «عمل، عمل، سپس توجه به پایان كار، پایان كار، آن گاه استقامت، استقامت سپس شكیبایی، شكیبایی» و در حدیثی دیگر میفرمایند:«كاری اندك كه بر آن مداومت شود، برتر است از كاری بسیار كه خستگی آورد»
استفاده از اصل تغافل
بنابر اصل تغافل، مربی در نخستین برخورد با خطای كودك آن را نادیده میگیرد و به گونهای رفتار میكند كه گویا از چیزی خبر ندارد. این عمل دو نتیجه دارد: اول این كه، حرمت كودك، به ویژه اگر پنهانی مرتكب خطا شده باشد، محفوظ میماند و فرصتی برای تجدید نظربه او داده میشود، و دوم، قدر و منزلت مربی نزد كودك محفوظ میماند. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «قدر و منزلت خویش را با تغافل گرامی بدارید.»
امام علی(ع) تغافل را موجب ستایش كار مربی دانسته، میفرماید: « تغافل كن كه این كار تو موجب ستایش قرار میگیرد.» خود حضرت نیز همین شیوه را در زندگی به كار میگرفتند. انجام این اصل در همه مراحل رشد به ویژه در مرحله اول كودكی پسندیده است، چرا كه كودك آگاهی كمتری دارد و به همین دلیل خطاهای وی فراوان است. اگر مربی بخواهد در پی هر رفتار ناپسند، كودك را تنبیه كند باید همواره در حال تنبیه كودك باشد، كه آسیبهای فراوانی را به دنبال داشته باشد.
ادامه دارد...