ورود |عضويت
  اهل بیت

 

ولادت باسعادت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امام جعفر صادق بر همگان مبارک باد!

خصوصیات اخلاقی پیامبر (ص) در احادیث(1)

 

پیروزى پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هر چند با تایید و امداد الهى بود ، ولى عوامل زیادى از نظر ظاهر داشت که یکى از مهمترین آنها جاذبه اخلاقى پیامبر (ص) بود . آنچنان صفات عالى انسانى و مکارم اخلاق در او جمع بود که دشمنان سرسخت را تحت تاثیر قرار مى داد ، و به تسلیم وادار مى کرد ، و دوستان را سخت مجذوب مى ساخت .

 

بلکه اگر این را معجزه اخلاقى پیامبر (ص) بنامیم اغراق نگفته ایم ، چنانکه نمونه اى از این معجزه اخلاقى در فتح مکه نمایان گشت : هنگامى که مشرکان خونخوار و جنایت پیشه که سالیان دراز هر چه در توان داشتند بر ضد اسلام و شخص پیامبر (ص) به کار گرفتند ، در چنگال مسلمین گرفتار شدند ، پیغمبر اکرم (ص) بر خلاف تمام محاسبات دوستان و دشمنان فرمان عفو عمومى آنها را صادر کرد ، و تمام جنایات آنها را به دست فراموشى سپرد ، و همین سبب شد که به مصداق یدخلون فى دین الله افواجا فوج فوج مسلمان شوند .

 

در حدیثى از امام حسین علیه السلام) آمده است که مى گوید : از پدرم امیر مؤمنان على (علیه السلام) در باره ویژگیهاى زندگى پیامبر (ص) و اخلاق او سؤال کردم ، و پدرم مشروحا به من پاسخ فرمود ، در بخشى از این حدیث آمده است : رفتار پیامبر (ص) با همنشینانش چنین بود که دائما خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود ، هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عیبجو و مدیحه گر نبود ، هیچکس از او مایوس نمى شد ، و هر کس به در خانه او مى آمد نومید بازنمى گشت : سه چیز را از خود رها کرده بود : مجادله در سخن پرگوئى ، و دخالت در کارى که به او مربوط نبود ، و سه چیز را در مورد مردم رها کرده بود : کسى را مذمت نمى کرد ، و سرزنش نمى فرمود ، و از لغزشها و عیوب پنهانى مردم جستجو نمى کرد .

 

هرگز سخن نمى گفت مگر در مورد امورى که ثواب الهى را امید داشت ، در موقع سخن گفتن به قدرى نافذ الکلمه بود که همه سکوت اختیار مى کردند و تکان نمى خوردند ، و به هنگامى که ساکت مى شد آنها به سخن درمى آمدند ، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمى کردند ... هرگاه فرد غریب و ناآگاهى با خشونت سخن مى گفت و درخواستى مى کرد تحمل مى نمود ، و به یارانش مى فرمود : هرگاه کسى را دیدید که حاجتى دارد به او عطا کنید ، و هرگز کلام کسى را قطع نمى کرد تا سخنش پایان گیرد . آرى اگر این اخلاق کریمه و این ملکات فاضله نبود آن ملت عقب مانده جاهلى و آن جمع خشن انعطاف ناپذیر در آغوش اسلام قرار نمى گرفتند ، و به مصداق لانفضوا من حولک همه پراکنده مى شدند .

 

در حدیثى آمده است که پیامبر (ص) فرمود : «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» : ''من براى این مبعوث شده ام که فضائل اخلاقى را تکمیل کنم ''. به این ترتیب یکى از اهداف اصلى بعثت پیامبر (ص) همین تکمیل اخلاق فضیله است . در سیره پیامبر (ص) مى خوانیم : هرگز اجازه نمى داد به هنگامى که سوار بود افرادى در رکاب او پیاده راه بروند ، بلکه مى فرمود : شما به فلان مکان بروید و من هم مى آیم و در آنجا به هم مى رسیم ، حرکت کردن پیاده در کنار سواره سبب غرور سوار و ذلت پیاده مى شود ! و نیز مى خوانیم : پیامبر (ص) بر روى خاک مى نشست ، و غذاى ساده همچون غذاى بردگان مى خورد ، و از گوسفند شیر مى دوشید ، بر الاغ برهنه سوار مى شد .

 

این گونه کارها را حتى در زمانى که به اوج قدرت رسید - مانند روز فتح مکه - انجام مى داد ، تا مردم گمان نکنند همین که به جائى رسیدند باد کبر و غرور در دماغ بیفکنند و از مردم کوچه و بازار و مستضعفان فاصله بگیرند و از حال توده هاى زحمت کش بیگانه شوند . در حدیثى آمده است که روزى عمر در مشربه ام ابراهیم خدمت پیامبر (ص) آمد در حالى که بر حصیرى از برگ خرما خوابیده بود و قسمتى از بدن مبارک او روى خاک قرار داشت ، و متکائى از الیاف درخت خرما زیر سر داشت ، سلام کرد و نشست ، گفت : تو پیامبر خدا و بهترین خلق او هستى ، کسرى و قیصر بر تختهاى طلا و فرشهاى ابریشمین مى خوابند ، ولى شما اینچنین !

 

پیامبر فرمود : «اولئک قوم اجلت طیباتهم ، و هى وشیکة الانقطاع و انما آخرت لنا طیباتنا» : ''آنها گروهى هستند که طیباتشان در این دنیا به آنها داده شده ، و به زودى قطع مى شود ، ولى طیبات ما براى قیامت ذخیره شده است ''. پیامبر اسلام اسطوره صبر و استقامت بود زندگى پیامبران بزرگ خدا مخصوصا پیامبر اسلام (ص) بیانگر مقاومت بى حد و حصر آنها در برابر حوادث سخت ، و طوفانهاى شدید ، و مشکلات طاقتفرسا است ، و با توجه به اینکه مسیر حق همیشه داراى اینگونه مشکلات است رهروان راه حق باید از آنها در این مسیر الهام بگیرند .

 

دشمنان لجوج براى نابودى او کمر بسته بودند ، و حتى خویشاوندان نزدیکش در صف اول این مبارزه قرار داشتند ! پیوسته به میان قبائل عرب مى رفت ، و از آنها دعوت مى کرد ، اما کسى به دعوت او پاسخ نمى گفت . سنگسارش مى کردند آنچنان که از بدن مبارکش خون مى ریخت ، ولى دست از برنامه خود برنمى داشت . آنچنان او را در محاصره اجتماعى و اقتصادى و سیاسى قرار دادند که تمام راهها به روى او و پیروان اندکش بسته شد ، بعضى از گرسنگى تلف شدند ، و بعضى را بیمارى از پاى درآورد . یاران اندکش را شکنجه مى دادند ، شکنجه هائى که بر جان و قلب او مى نشست .

 

اما با تمام این احوال همچنان به صبر و شکیبائى و استقامت ادامه داد . شکیبائى رمز هر پیروزى است. پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رسمشان همیشه این بود که هیچ خانه‏ای را بدون کسب اجازه داخل نمی‏شدند و این استیناس را بیشتر از همان راه‏ سلام انجام می‏دادند . حتی به خانه دخترش حضرت زهرا ( س ) بدون اجازه وارد نمی‏شد ، پشت در خانه می‏ایستاد و با صدای بلند فریاد می‏کرد :

 

« السلام علیکم یا اهل البیت » " اگر جواب می‏دادند و می‏گفتند بفرمایید داخل می‏شد و اگر جواب نمی‏دادند بار دوم صدا می‏کرد ، شاید نشنیده باشند : «السلام علیکم یا اهل البیت »اگر جواب نمی‏دادند احتیاطا که نکند نشنیده باشند بار سوم سلام می‏کرد ، و اگر بار سوم نیز جواب نمی‏آمد برمی‏گشت ، می‏گفت یا نیستند یا وضعشان یک‏ وضعی است که مقتضی نیست کسی را بپذیرند و دیگر بدش هم نمی‏آمد.

 

در معانى الاخبار به یک طریق از ابى هاله تمیمى از حسن بن على (ع) و به طریق دیگر از حضرت رضا، از آباء گرامش از على بن الحسین از حسن بن على (ع) و به طریق دیگرى از مردى از اولاد ابى هاله از حسن بن على (ع) روایت شده که گفت: از دایى خود هند بن ابى هاله که رسول خدا را براى مردم وصف مى‏کرد تقاضا کردم که مقدارى از اوصاف آن حضرت را براى من نیز بیان کند، بلکه به این وسیله علاقه‏ام به آن جناب بیشتر شود او نیز تقاضایم را پذیرفت و گفت: رسول خدا (ص) مردى بود که در چشم هر بیننده بزرگ و موقر مى‏نمود و روى نیکویش در تلألؤ چون ماه تمام و قامت رعنایش از قامت معتدل بلندتر و از بلندبالایان کوتاهتر بود، سرى بزرگ و مویى که پیچ داشت و اگر هم گاهى موهایش آشفته میشد شانه مى‏زد، و اگر گیسوان مى‏گذاشت از نرمه گوشش تجاوز نمى‏کرد.

رنگى مهتابى و جبینى فراخ و ابروانى باریک و طولانى داشت و فاصله بین دو ابرویش فراخ بود، بین دو ابروانش رگى بود که در مواقع خشم از خود پر مى‏شد و این رگ به طورى براق بود که اگر کسى دقت نمى‏کرد خیال مى‏کرد دنباله بینى آن جناب است و آن حضرت کشیده بینى است، محاسن شریفش پر پشت و کوتاه و گونه‏هایش کم گوشت و غیر برجسته بود، دهانش خوشبو و فراخ و بیشتر اوقات باز و دندانهایش از هم باز و جدا و چون مروارید سفید، و موى وسط سینه تا شکمش باریک بود، و گردنش در زیبایى چنان بود که تو گویى گردن آهو است، و از روشنى و صفا تو گویى نقره است، خلقى معتدل، بدنى فربه و عضلاتى در هم پیچیده داشت در حالى که شکمش ازسینه جلوتر نبود، فاصله بین دو شانه‏اش زیاد و به اصطلاح چهار شانه بود، مفاصل استخوانهایش ضخیم و سینه‏اش گشاد و وقتى برهنه مى‏شد بدنش بسیار زیبا و اندامش متناسب بود، از بالاى سینه تا سره خطى از مو داشت، سینه و شکمش غیر از این خط از مو برهنه بود ولى از دو ذراع و پشت شانه و بالاى سینه‏اش پر مو، و بند دستهایش کشیده و محیط کف دستش فراخ و استخوان‏بندى آن و استخوان‏بندى کف پایش درشت بود.

 

سراپاى بدنش صاف و استخوانهایش باریک و بدون برآمدگى بود، و گودى کف پا و دستش از متعارف بیشتر و دو کف قدمش محدب و بیشتر از متعارف برآمده، و هم چنین پهن بود، به طورى که آب بر آن قرار مى‏گرفت، وقتى قدم برمى‏داشت تو گویى آن را از زمین مى‏کند و بآرامى گام برمى‏داشت و با وقار راه مى‏پیمود، و در راه رفتن سریع بود، و راه رفتنش چنان بود که تو گویى از کوه سرازیر مى‏شود، و وقتى بجایى التفات مى‏کرد با تمام بدن متوجه مى‏شد، چشمهایش افتاده یعنى نگاهش بیشتر به زمین بود تا به آسمان، و آن قدر نافذ بود که کسى را یاراى خیره شدن بر آن نبود، و به هر کس برمى‏خورد در سلام از او سبقت مى‏جست.

 

راوى گفت پرسیدم منطقش را برایم وصف کن، گفت: رسول خدا (ص) دائما با غصه‏ها قرین و دائما در فکر بود و یک لحظه راحتى نداشت، بسیار کم حرف بود و جز در مواقع ضرورت تکلم نمى‏فرمود، و وقتى حرف میزد کلام را از اول تا به آخر با تمام فضاى دهان ادا مى‏کرد، این تعبیر کنایه است از فصاحت، و کلامش همه کوتاه و جامع و خالى از زوائد و وافى به تمام مقصود بود.

 

خلق نازنینش بسیار نرم بود، به این معنا که نه کسى را با کلام خود مى‏آزرد و نه به کسى اهانت مى‏نمود، نعمت در نظرش بزرگ جلوه مى‏نمود، اگر چه هم ناچیز مى‏بود، و هیچ نعمتى را مذمت نمى‏فرمود، و در خصوص طعامها مذمت نمى‏کرد و از طعم آن تعریف هم نمى‏نمود، دنیا و ناملایمات آن هرگز او را به خشم در نمى‏آورد، و وقتى که حقى پایمال مى‏شد از شدت خشم کسى او را نمى‏شناخت، و از هیچ چیزى پروا نداشت تا آنکه احقاق حق مى‏کرد، و اگر به چیزى اشاره مى‏فرمود با تمام کف دست اشاره مى‏نمود، و وقتى از مطلبى تعجب مى‏کرد دست‏ها را پشت و روى مى‏کرد و وقتى سخن مى‏گفت انگشت ابهام دست چپ را به کف دست راست مى‏زد، و وقتى غضب مى‏فرمود، روى مبارک را مى‏گرداند در حالتى که چشمها را هم مى‏بست، و وقتى مى‏خندید خنده‏اش تبسمى شیرین بود به طورى که تنها دندانهاى چون تگرگش نمایان مى‏شد.

پایان بخش اول

 

 

 

جمعه 07 اردیبهشت ماه 1403
  نظرسنجي
نظر شما درباره وبگاه حوزه نمایندگی ولی فقیه چیست؟

 

تعداد جوابها : 795

عالی : 30%
خوب : 1%
متوسط : 1%
ضعیف : 68%

  ارسال  
  كاربران بر خط
كاربران فعال بازديد كنندگان فعال :
Visitors بازديد ها: 34
Members اعضاء: 0
مجموع كاربران مجموع: 34

بازديد ها بازديد ها :  
Visitors بازديد هاي كل: 2108032
Visitors بازديد هاي امروز: 414
Visitors بازديد هاي ديروز: 2844

فعال در اين زمان كاربران فعال:
با ذکر منبع بلامانع است
پرتال سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان
Ariana Informatics Group - گروه داده ورزي آريانا