این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
بر درگه خلق بندگی ما را کشت
هر سو پی نان دوندگی ما را کشت
فارغ نشویم یک دم از فکر معاش
ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت!
واعظ قزوینی
خدایا اگر دستبند تجمل
نمیبست دست کمانگیر ما را
کسی تا قیامت نمیکرد پیدا
از آن گوشه کهکشان تیر ما را
ولی خسته بودیم و یاران همدل
به نانی گرفتند شمشیر ما را
ولی خسته بودیم و میبرد طوفان
تمام شکوه اساطیر ما را
طلا را که مس کرد دیگر ندانم
چه خاصیتی بود اکسیر ما را
محمدکاظم کاظمی