بنابراین مهم ترین تفاوت کشف حجاب در عصر پهلوی اول و دوم این بود که کشف حجاب در عصر رضاشاه به زور سر نیزه و در عصر محمدرضا شاه به پشتیبانی تبلیغات گسترش یافت. در واقع پهلوی دوم با برنامه ای حساب شده تلاش کرد تا زنان را به بی حجابی و برهنگی تشویق نمایند و از طریق رسانه های گروهی، مراکز آموزشی و ادارات و سینماها در دین زدایی متمرکز شد. محمدرضا پهلوی دو هدف داشت، اول رواج بی حجابی و بی عفتی و دوم نشان دادن چهره ای طرفدار حقوق زنان از خود.
مثل هولباک، نویسنده اسلام ستیز فرانسوی اظهارداشته بود: « .... جنگ برضد افراط گرایی اسلامی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فاسد کردن آنها می توان به این پیروزی دست یافت. باید به جای بمب، دامن های کوتاه و تعدادی گوشواره فرو بریزیم چون ضعف واقعی مسلمانان در همین جاست.»
آری بای گفت عشرت طلبی مدگرایی و تقلید از فرهنگ منحط غربی زمینه حضور گسترده غرب را هم به لحاظ فکری و هم فیزیکی در ایران را فراهم آورد. بنابراین پیش از انقلاب اسلامی فضای جامعه ایرانی دچار از خود بیگانگی شده بود که گویی حجاب مفهوم خود را از دست داده بود. در آن زمان مسئله ای به نام بدحجابی مشکل جامعه زنان مسلمان نبود و به جای آن برهنگی و بی حجابی در جامعه حرف اول را می زد و زنان محجبه در یک انزوای تحمیل شده از جانب حکومت منحط پهلوی بسر می بردند.
منابع:
استادملک، فاطمه، حجاب و کشف حجاب در ایران، تهران ، مؤسسه مطبوعاتی 1367
پهلوی، محمدرضا، مأموریت برای وطنم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب1355
زیبایی نژاد، محمدرضا و سبحانی، محمدتقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام . قم 1379
سروش بانوان، صدف زیبایی حجاب برای مروارید ، فریبای زن ( نگرشی بر پدیده حجاب و بدحجابی در جامعه ) سروش بانوان، شماره 7 آذر 1380
عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران از انقلاب تا انقلاب اسلامی . تهران ، جاویدان جلد دوم 1374
مؤسسه قدر ولایت ، حکایت کشف حجاب، تهران موسسه قدر ولایت ، 1380
منبع: پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس
http://www.farsnews.com/13951123000267